بیوگرافی معمار گاتفرید بوهم
رنج کارهای گاتفرید بوهم از ساده به پیچیده است، استفاده از انواع مختلف مواد، با نتایجی که گاهی اوقات محقر به نظر می رسد و گاهی اوقات قابل توجه است. او در دهه شصت به عنوان یک اکسپرسیونیست شناخته شده است، و اخیراً از او به عنوان post-Bauhaus یاد میگردد، اما تقریباً همیشه با کنار گذاشتن قوانین معماری، به دنبال یک مرحله فراتر از آن است. خود بوهم ارتباطات را ترجیح میدهد، به عنوان مثال، ادغام معماری قدیمی با معماری مدرن و ایجاد ارتباط بین آنها، دنیای ایده ها با دنیای فیزیکی، تعامل بین معماری یک ساختمان واحد با محیط شهری، با توجه به شکل، مواد و رنگ یک ساختمان در طراحی آن. گاتفرید بوهم در ۲۳ ژانویه ۱۹۲۰ در آفنباخ متولد شد، پسر دومینیکوس بوهم، یکی از معماران معتبر اروپایی کلیساهای کاتولیک رومی و ساختمانهای کلیسای کاتولیک. از آنجایی که پدربزرگ پدری او هم معمار بوده است، تعجب آور نیست که گاتفرید در این مسیر شروع به کار کرد. حرفه تحصیلی او در سال ۱۹۴۲ آغاز شد، زمانی که او در Technische Hochschule در مونیخ حضور داشت. او در سال ۱۹۴۶ مدرک خود را دریافت کرد. برای یک سال دیگر، او تحصیلات خود را ادامه داد و مجسمه سازی را در آکادمی هنرهای زیبا در مونیخ ادامه داد. او در دفتر پدرش به عنوان دستیار معمار از ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۰ کار می کرد. در طی آن زمان او با انجمن بازسازی کلن با روودولف شوارتس مشارکت داشت. در سال ۱۹۴۸، او با الیزابت هاگن مولر که یک مهندس و معمار بود ملاقات و ازدواج کرد. آنها چهار پسر دارند که سه نفر آنها معمار هستند. در سال ۱۹۵۱، بوهم به نیویورک سفر کرد و شش ماه در شرکت معماری Cajetan Baumann کار کرد. چندین ماه دیگر در فرصت مطالعاتی در ایالات متحده صرف شد و در طی آن او فرصت دیدار با میس ون درروهه و والتر گروپیوس را داشت، دو معماری که آنها را ستایش می کرد. بوهم در سال ۱۹۵۲ با پدرش کار میکرد و نفوذ پدرش به همراه ایده ها و نظریه های باوهاوس، در اولین پروژه های مستقلش مشهود است. با این حال، مهارت های متعددی که داشت او را قادر ساخت تا به سرعت مراحل ترقی را طی کند. او سبک دیگری را کشف نکرد بلکه آنچه که او کشف کرد، اعتقاد واضح و روشن از اهمیت هر طرح معماری بود، مهم نیست که آن طرح چقدر کوچک باشد، او متوجه شد که همراه با عوامل زمان و مکان، انسان مهمترین ارزشی است که باید مورد توجه قرار گیرد. وقتی که پدرش در سال ۱۹۵۵ درگذشت، بوهم سرپرستی خانواده را به دست گرفت. در سه دهه بعد، ساختمان های متعددی از جمله کلیساها، موزه ها، تئاترها، مراکز فرهنگی و مدنی، سالن های شهر، ساختمان های اداری، مسکن عمومی و ساختمان های آپارتمانی طراحی و اجرا نمود. تالار شهر بنزبرگ، و همچنین رستورانی که او در بدکروزناخ طراحی کرد، هر دو در خرابه های تاریخی ساخته شده و خلاقیت خود را در ارتباط بین دنیای قدیم و جدید نشان می دهد. بوهم به بعضی از ارتباطات بین فضاهای خصوصی و عمومی یا نیمه عمومی، استفاده های جدید برای مناطق شهری اشاره میکند. او در یکی از پروژه های خود، ستاد شرکت Zueblin در اشتوتگارت، دو مجتمعی که اخیراً ادغام شده اند، این ارتباط را به تصویر می کشد. در بسیاری از پروژه ها بوهم نگرانی خود را نسبت به فضاهای شهری نشان میدهد. او پروژه های برنامه ریزی شده ای برای منطقه اطراف کلیسای جامع و منطقه Heumarkt در کلن، میدان پراگ در برلین و منطقه اطراف قلعه در Saarbruecken District Lingotto در تورینو را به عهده گرفت. بوهم گفته است: ” فکر می کنم آینده معماری در بالابردن چشم انداز ما در ادغام بین شهرها و روستاها نهفته است. در سال ۱۹۸۱، پیتر دیوی در نقد معماری، بعضی از ساختمانهای بوهم را بعنوان “آثار منحصر به فرد ذهنی هنری” که آلمان و اروپا را نشان میدهد، توصیف کرد. ساختمان بتنی مدرن او با ساختمان سنگی قرون وسطایی همراه است… دیوی در این مورد به سالن شهر در Bensberg و کلیسای زیارت در Neviges اشاره کرد. این مقاله به بررسی ساختمان جدیدتر، مرکز مدنی Bergisch Gladbach پرداخت. دیوی اذعان کرد که “به طور معمول با بوهم، همه چیز جدید جدید است، تلاش برای کپی وجود ندارد” Bergisch-Gladbach یک تغییر عمده در مواد مورد استفاده بوهم، از بتن به شیشه و فولاد را نشان داد. بوهم بابت این تغییر، به سادگی گفت: “من از انواع مختلف مواد در پروژه های مختلف استفاده می کنم. امروز ما میتوانیم کارهایی را با فولاد و شیشه انجام دهیم که قبلاً نمیتوانستیم .