امروزه موزه ها بزرگترین مراکز انتقال غیر مستقیم علم و فرهنگ و القای شیوه های فکری می باشد. همچنین موزه ها در هزاره ی سوم نماد معماری می باشد. این پتانسیل موزه می تواند تاثیر به سزایی در تعیین خط های فکری جامعه داشته باشد. لذا استفاده از موزه ها برای انتقال پیام به جامعه امری ضروری می باشد. یکی از معضلات عصر معاصر مشکل مواد دور ریختنی و بازیافتی می باشد. با توجه به این امر که درون هر معضلی فرصتی نهفته است ما نیز می توانیم معضل مواد دور ریختنی را به فرصت تبدیل کنیم. با توجه به این که مواد بازیافتی به عنوان مصالحی با بهای بسیار پایین و فراوان در هر جایی موجود می باشد می توان از انها بهره برد. این امر از طرفی باعث استفاده دوباره از مواد دور ریختنی و از طرفی باعث استفاده از مصالحی با قیمت بسیار پایین می شود.
موزه به عنوان فضایی با مسئولیت تاثیر گذاری اجتماعی می تواند حامل پیام ارزش بخشیدن دوباره به مواد دور ریختنی و استفاده از مواد بازیافتی باشد. با توجه به مطالب فوق موزه ی بازیافت باید با حداکثر توان خود این پیام را به مخاطبان برساند. لذا نیازمند فضایی بسیار پویا به منظور انتقال این پیام به بهترین شکل خود می باشد. به جز فضا های گالری بهره گیری از فضا های کارگاهی باعث بهتر لمس شدن اهمیت این موضوع توسط این مخاطبان می گردد. لذا کنار هم قرار گرفتن گالری،کارگاه و فضا های تعاملی برای بحث و گفت و گو و تبادل نظر برای هر چه بهتر منتقل شدن این پیام باعث پویایی سرشار این فضا شده. این موزه برای هر چه بیشتر احترام گذاشتن به مقوله ی بازیافت و محوریت اصلی موزه باید از مواد بازیافتی و یا بازیافت شونده ( کامپوزیت و شیشه ) استفاده شود. همچنین انرژی مورد نیاز موزه باید توسط خود بنا تامین گردد. ( استفاده از سلول های خورشیدی )
سیرکولاسیون بین مجموعه ها از سناریو خاصی تبعیت می کند به این صورت که ورودی و خروجی مجموعه تعریف شده می باشد. بازدید کنندگانی که از محل ورود به مجموعه وارد می شوند باید کل مسیر را بپیماییند تا بتوانند از محل خروج مجموعه خارج شوند و هیچ مسیر ورود و خروج دیگری تعریف نشده است. این سیرکولاسیون باعث هر چه پویا تر شدن موزه می شود.