محمدامین عابدین طرح۱
بدونمرز
از گذشته تا به امروز انسان همواره در پی ایجاد مرزهایی در زندگی خود است؛ مرز اجتماعی، مرز سیاسی، بهطور کلیتر مرز فکری و مرز فیزیکی. در این میان فردی بهنام معمار در این مسیر قدم میگذارد و سعی دارد مرزهای پیرامونِ محیطِ فیزیکی را جابهجا کند. در تمام دورانها، معماران مرزهای جدیدی را کشف و خلق کردهاند. برخی رویکردی به گذشته و برخی در جبههی آوانگارد و پیشتاز. در این پروژه سعی شد همسو با این جریان پیش برویم که به چند پرسش اصلی برخوردیم: چرا مرز؟ به چه دلیل؟ این سوالات بر اساس کاوش در سایت پروژه که خیابان ایرانزمینِ شهرک غرب بود شکل گرفت. در نگاهی کلی به این محدوده درمییابیم که کلاژی تاریخی چه از نظر معماری و چه از نظر قشر مردمی که در آنجا زندگی میکنند وجود دارد. مرزهایی متفاوت و اغلب نامرتبط با یکدیگر. با طرح این سوالات و کاوش در محدوده سایت بر آن شدیم تا گامی در جهت تغییر خوانش از مرزها و تقلیل آنها برداریم. در ابتدا برای تقلیل و کاهش مرز های موجود باید رابطی به خارج از مرز ها بر قرار کنیم و این رابطها را بهقدری افزایش دهیم تا مرز میان داخل و خارج نامحسوس شود. برای این کار از اصلی ترین عنصر معماری برای برقراری ارتباط بین داخل و خارج یعنی فضای پر و خالی استفاده کردیم؛ فقط تنها تفاوت، نسبت به گذشته، نحوهی ارتباط این دو با هم است. بدین صورت که اگر ما این دو فضا را در یک رابطه جزء و کل نامحدود قرار دهیم، یعنی در مقیاس کوچک، از داخل بهواسطه فضای خالی، به خارج ارتباط برقرار کنیم و سپس در مقیاس بزرگتر این رابطه را تکرار کنیم و همینطور ادامه دهیم، مرزهای موجود را کمرنگ تر میکنیم.با تکرار این فرآیند مرزها به سمت بیمرزی سوق پیدا میکنند. در مرحله دوم مقیاس دیدگاه خود را افزایش میدهیم، یعنی چگونه میتوان مرزهای موجود میان معماری و شهر را تقلیل داد. برای این منظور، ما توسط پیاده راههایی که در سرتاسر پروژه قرار دادیم، پروژه را به محیط شهری متصل کردیم. اگر این فرآیند متوقف نشود و ادامه یابد منجر به فضای کلانی خواهد شد که بیمرز ولی در عین حال سازمان یافته است. تصویری که در سمت چپ شیت ملاحظه میفرمایید، آیندهای است که در آن مرزها تغییر کرده، در هم آمیخته و کمرنگ میشوند.