بیوگرافی معمار فرانک گری
تالار کنسرت والت دیزنی در لس آنجلس نخستین پروژه مهم فرانک گری در زادگاهش است. او با موسیقی غریبه نیست و مدت طولانی با ارکستر فیلارمونیک لس آنجلس پیوند خورده و برای بهبود صوت شناسی آمفی تئاتر هالیوود بول کار کرده است. او همچنین آمفی تئاتر کنکورد کالیفرنیای شمالی و محل کنسرت غرفه موسیقی مری ودر مریلند کلمبیا را طراحی کرده است.
موزه هنر معاصر او را انتخاب کرد تا در حین ساخته شدن موزه دائمی، انباری قدیمی را به یک نمایشگاه معاصر موقت (۱۹۸۳) تبدیل کند . این نمایشگاه امروزه هم قابل استفاده بوده و او بخاطر ساخت آن بسیار قابل ستایش است. گری انبار یخی در سانتا مونیکا را در مقیاس بسیار کوچکتر و به همان اندازه تاثیرگذار را با اضافه کردن برخی از ساختارهای دیگر به یک موزه هنر ترکیبی و مجتمع اداری تغییر داد.
فرانک گری از زمانی که یادش می آید اعتقاد وجودی اش بر این بوده که “معماری هنر است”. در واقع وقتی از او پرسیده شد که آیا در زمینه معماری مربی یا الگویی داشته، در پاسخ عکس برانکوشی را از روی میز خود برداشت و گفت: “درحقیقت من به هنرمندان بسیاری مثل این فکر می کنم. او نسبت به معماران دیگر تأثیر بیشتری بر کار من گذاشته است. در واقع آسمان خراش من که در رقابت نیویورک پیروز شد شبیه مجسمه برانکوشی بود. آلوار آلتو و البته فیلیپ جانسون هم در دنیای معماری برای من بسیار قابل احترام هستند.
گری در سال ۱۹۲۹ در کانادا متولد شد و اکنون شهروند ایالات متحده است. او در سال ۱۹۵۴ از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی فارغ التحصیل شد و کارش را بطور تمام وقت با شرکت همکاران ویکتور گروئن آغاز کرد که زمان تحصیلش بصورت نیمه وقت آنجا مشغول بود. او پس از یک سال خدمت در ارتش در دانشکده طراحی دانشگاه هاروارد برای مطالعه در رشته برنامه ریزی شهری پذیرفته شد. گری هنگامی که به لس آنجلس برگشت مدت کوتاهی برای شرکت معماری پرارا و لاکمن کار کرد سپس به شرکت گروئن بازگشت و تا سال ۱۹۶۰به کارش ادامه داد.
گری در سال ۱۹۶۱ به همراه خانواده اش به پاریس رفت و در دفتر آندره رموندت کارش را آغاز کرد. آموزش زبان فرانسه اش در کانادا کمک بزرگی برای او بود. او طی مدت زمان زندگی اش در اروپا به مطالعه آثار لوکوربوزیه، بَلتازار و نویمان پرداخته و مجذوب کلیساهای رومی فرانسوی شد. گری در سال ۱۹۶۲ به لس آنجلس برگشت و شرکت خود را تاسیس کرد.
او در موقعیت های مختلف اظهار داشته: “من شخصا از حصارهای زنجیره ای متنفرم. من ناچارا مجبور به استفاده از آنها شدم چون در اطراف ساختمان هایم به کار برده شده بود. اگر شما نمی توانید آنها را از بین ببرید، از آنها استفاده کنید.”
او در ساخت موزه دریایی کابریلو در سال ۱۹۷۹ از حصارهای زنجیره ای استفاده کرده که یک مجموعه ۲۰،۰۰۰ فوت مربعی از ساختمان هایی است که با حصارهای زنجیره ای به هم پیوسته اند. گری اینها را “ساختارهای سایه گونه” نامیده که بخش هایی از موزه را به هم متصل کرده اند.
مرکز خرید سانتا مونیکا با بلندای شش طبقه، یک دیوار خارجی به طول ۳۰۰ فوت و با پرده ای از حصارهای زنجیره ای در سال ۱۹۷۳ آغاز به کار کرد. طبقه دوم آن با رنگی متفاوت نام مرکزخرید را نشان می دهد.
بخشی از طراحی گری در یک بازه زمانی به استفاده از ویژگی های “ناتمام” اختصاص داشت. همانطور که پاول گولدبرگر منتقد معماری نیویورک تایمز آن را توصیف کرد “معماری آقای گری به خاطر استفاده از مواد سخت و ناتمام و کنار هم گذاشتن اشکال هندسی نسبتا قدیمی و ساده شناخته شده است. کار او بسیار هوشمندانه و مهار شده است تا اینکه از روی بی تجربگی باشد؛ او معمار مستعدی بوده که معماری را از هنر مجزا کرده و کارش را به گونه ای مدیریت کرده که هرگز دچار پس رفت نشود. “
یکی از ساختمان هایش در سال ۱۹۸۵ ساختمان تجاری دوربین های دو چشمی (دفتر چیات/دی) ونیز کالیفرنیا است. این پروژه ساختمانی سه طبقه با مساحت ۷۵۰۰۰ فوت مربع که بالای پارکینگ سه طبقه ای با ظرفیت ۳۰۰ خودرو قرار گرفته است. قسمت ورودی ساختمان با یک جفت دوربین دوچشمی به ارتفاع ۴۵ فوت توسط اولدنبورگ و همسرش کوسیه فان بروخن طراحی شده است. ستون های دوربین های دوچشمی دارای دو بخش دفتر و کتابخانه است.
مهمانخانه ای که او در سال ۱۹۸۳ برای خانه ای در وایزتا مینه سوتا طراحی کرده بود و توسط فیلپ جانسون در سال ۱۹۵۲ طراحی شده بود چالشی بود که برنده شدن گری را در آن اثبات کرد. این مهمانخانه در واقع مجتمعی از ساختمان های تک اتاقه است که مثل مجموعه ای از قطعات مجسمه سازی به نظر می رسد.
او در سال ۱۹۸۸ بنایی را برای یادبود صدساله انجمن بین المللی کارگران فلز ورق ساخت. این ساختمان به کمک ۶۰۰ داوطلب از اتحادیه تالار مرکزی موزه ملی ساختمان (که قبلا به عنوان ساختمان بازنشستگی شناخته می شد) درایالت واشنگتن ساخته شد. این سازه با ارتفاع ۶۵ فوت از جنس فولاد ضد زنگ گالوانیزه، آلومینیوم آنودیزه شده، برنج و مس است.
یک نکته جالب در مورد بیانیه ای که گری برای نسخه ۱۹۸۰ مجله معماران معاصر آماده کرده می گوید: “من به هر ساختمان به عنوان یک شیء مجسمه سازی می نگرم ، محفظه ای مملو از نور و هوا، سازگار با محیط اطرافش که با احساس و روح سازگار است. وقتی (این مجسمه ساز) کاربر وسایل و برنامه خود را به این فضا می آورد در تعامل با آن نیازهایش را پاسخ می دهد. اگر او نتواند این کار را انجام دهد من شکست خورده ام. “