بیوگرافی معمار رابرت ونچوری
رابرت ونچوری (۱۹۲۵-۲۰۱۸) یکی از اصلی ترین استعدادهای معماری معاصر توصیف شده است. او با کلام فصیح نوشته هایش و زیبایی بصری ساختمان هایش به حفظ معماری مدرن اعتبار یافته بود. وی مانند سایر برندگان جایزه معماری پریتزکرِ قبل از خود نویسنده، معلم، هنرمند، فیلسوف و معمار بود.
ونچوری سال ۱۹۴۷ با درجه ممتاز کارشناسی از دانشگاه پرینستون فارغ التحصیل شد و مدرک کارشناسی ارشد خود را نیز در رشته هنرهای زیبا سال ۱۹۵۰ از پرینستون گرفت. وی تحصیلات خود را به عنوان یکی از اعضای جایزه رم از سال ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۶ در آکادمی آمریکا در رم ادامه داد و اندکی پس از بازگشت به ایالات متحده دوره تئوری معماری را در دانشکده معماری دانشگاه پنسیلوانیا تدریس کرد. او طی سه دهه بعدی زندگی اش در موسسات بسیاری از جمله ییل، پرینستون، هاروارد، دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس، دانشگاه رایس و آکادمی آمریکایی رم سخنرانی کرده است.
ونچوری در اولین کتاب خود با عنوان پیچیدگی و تضاد در معماری که سال ۱۹۶۶ توسط موزه هنرهای مدرن منتشر شد با طرح این سؤال که “آیا خیابان مِین بی نقص نیست؟” در مورد “انرژی آشفته” محیط ساخت بحث می کند. همانطور که او بیان می کند “ما به دنبال معماری بودیم که پرمایگی و ابهام را در تضاد با وحدت و وضوح و تناقض و اطناب را در تضاد با هماهنگی و سادگی بیان کند.” او مدرنیسم را با راه حل های چندگانه تاریخ (تاریخی که نه تنها مربوط به موقعیت ساختمان بلکه تاریخ کل معماری است) به چالش کشیده و می خواست که معماری با پیچیدگی های شهری مقابله کرده و متناسب با قراین شود.
ونچوری در مقدمه کتاب خود می گوید: “من به عنوان معمار سعی می کنم نه با عادت بلکه با حسی آگاهانه و متفکرانه از گذشته هدایت شوم. من به عنوان هنرمند آنچه را در معماری دوست دارم صریح و روشن می نویسم: پیچیدگی و تضاد. ما می توانیم از یافتن آنچه دوست داریم (و به راحتی مجذوبش می شویم) بیشتر از آنچه واقعاً هستیم یاد بگیریم.”
ونچوری معماری است که اثرش را نمی توان طبقه بندی کرد؛ برای او هرگز راه حل واحدی وجود ندارد. مبادا کسی سعی کند که او را به عنوان پست مدرنیست در نظر بگیرد، او اظهار داشت که در حال تمرین معماری مدرن است و سخنان خود را در مورد خیابان مِین با تأکید بر وابستگی به اصول اساسی مدرنیسم و در عین حال اهمیت دادن به کاربرد، خاطرات، آسایش و سرگرمی انسان تفسیر کرد “جنبش مدرن تقریباً بی نقص بود.” ونچوری پذیرش اتفاقی و فی البداهه در محیط ساخت را ممکن ساخت.
ونچوری اوایل کارش در دفتر ارو سارینن مشغول بود و روی پروژه های زیادی از جمله طراحی مرکز یادبود جنگی شهر میلواکی کار کرد. او همچنین در دفاتر لوئیس کان و اسکار استونورو در فیلادلفیا مشغول به کار بود.
یکی از اولین پروژه های او که توجه جامعه معماری را به خود جلب کرد خانه ای بود که برای مادرش در بخش چسنات هیل فیلادلفیا در پنسیلوانیا ساخته بود و سال ۱۹۸۹ برنده جایزه بیست و پنجمین سالگرد موسسه معماری آمریکایی به عنوان طراحی “اهمیت استقامت ماندگار در برابر آزمون زمان” شد. سایر آثار برجسته او عبارتند از: خانه ۹۱ واحدی گیلد برای سالمندان (۱۹۶۴) در فیلادلفیا، موزه هنرهای یادبود آلن (۱۹۷۶) در اوبرلین اوهایو، توسعه گالری ملی هنر انگلیس سال۱۹۸۶ در لندن و موزه هنر سیاتل (۱۹۹۱).
دنیس اسکات براون همسر رابرت ونچوری معمار، برنامه ریز، نویسنده و مدرس است. وی از سال ۱۹۶۹ در این شرکت شریک رابرت بوده و طی ۳۰ سال گذشته در تکامل تئوری و طراحی معماری با او همکاری داشته است. او به دلیل توجه ویژه به روابط معماری، برنامه ریزی و شرایط اجتماعی مورد توجه قرار گرفته و عمدتا مسئولیت برنامه ریزی، طراحی شهری و برنامه ریزی معماری را بر عهده دارد.
رابرت ونچوری، دنیس اسکات براون و استیون ایزنور روی کتاب دیگری به نام یادگیری از لاس وگاس با هدف شناسایی بیشتر گسترش شهر و حومه در رابطه با نظریه های معماری شان همکاری داشته که سال ۱۹۷۲ به چاپ رسیده است. همچنین مجموعه ای از نوشته های آنها با عنوان دیدگاهی از کامپیدوگلیو سال ۱۹۸۴ منتشر شد: مقاله های انتخابی ۱۹۵۳-۱۹۸۴.
رابرت ونچوری در یکی از مقاله های مجموعه دوم اعتراف کرد “از میان استادان مدرن، آثار آلوار آلتو روی من بیشترین تاثیر را داشته و محرک ترین، رایج ترین و غنی ترین منبع یادگیری هنر و تکنیک بوده است. آثار آلتو را می توان مانند همه کارهایی که فراتر از زمان خود هستند از جهات مختلفی تفسیر کرد. هر تعبیری در لحظه کم و بیش درست است زیرا کاری با چنین کیفیت دارای ابعاد و لایه های معنایی زیادی است.” وی با برخورداری از ویژگی های انسانی و شوخ طبعی افزود: “اما بارزترین خصوصیت آلتو برای من در تلاش برای تکمیل این مقاله این است که او در مورد معماری چیزی ننوشت.”
ونچوری در یکی از مقاله های خود به نام دیدگاهی از کامپیدوگلیو می گوید: “وقتی جوان بودم راه مطمئن برای متمایز کردن معماران بزرگ از طریق پیوستگی و اصالت کارشان بود …که اکنون دیگر نباید اینگونه باشد. جایی که قدرت استادان مدرن در یکپارچگی است قدرت ما باید در تنوع قرار گیرد.”